خاطرات شریف همایون

خاطرات شریف همایون

نویسنده: سیدمحمود شریف‌ همایون

موضوع: شهرداران، ایران، اصفهان

ناشر: مجمع ذخائر اسلامی

تاریخ انتشار: 1394

تعداد صفحات: 184

این کتاب، توصیفی اجمالی از زندگانی شریف همایون شهردار اصفهان و چند شهر دیگر در دوره حکومت رضاخان است. در این نوشتار در قالب نقل خاطراتی از زندگانی این شخص، به بیان برخی از حوادث دوران شهردار بودن وی پرداخته شده و بدین وسیله به توصیف اوضاع اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی ایران و اصفهان در دوران حکومت پهلوی اول پرداخته شده است. نویسنده به همین مناسبت به بیان برخی از خدمات ارایه شده از سوی شهرداری به مردم، مسافرت اروپائیان به اصفهان، سفرهای رجال سیاسی ایران به اروپا، گزارشی از جنگ جهانی اول، وضعیت مالی مردم ایران و اصفهان در آن زمان، وضعیت راه‌ها در آن عصر، اقدامات بلدیه اصفهان در عمران و آبادانی شهر، توصیفی از نهضت جنوب، توصیف سیاست رضاخان در مورد ایل‌ها و حکومت‌های محلی و برخی دیگر از وقایع مربوط به آن دوران پرداخته و خاطراتی از شریف همایون شهردار اصفهان در این زمینه‌ها نقل نموده است

درباره نویسنده
محمود شریف همایون از چهره‌های شاخص تاریخ معاصر و دوره مشروطه است. اخیرا کتاب خاطرات او منتشر شده که از جمله منابع در خور اعتنا و توجه است. ورود او به دستگاه دولتی در دوران مشروطه صغیر(قبل‌از به توپ بستن مجلس توسط محمدعلی‌شاه) اتفاق افتاد. او مسوول برگزاری انتخابات بلدیه در دو محله تهران شد. با حکمرانی سردار ظفر بر اصفهان در سال ۱۳۳۰ق / ۱۲۹۱ش شریف همایون ریاست دفتر حکومتی وی را بر عهده داشت. سردار ظفر پس‌از عزل به اروپا سفر کرد که شریف همایون یکی از همسفرانش بود. در همین سفر بود که با چند شخصیت مهم از جمله محمدعلی میرزا، ظل‌السلطان و ناصرالملک ملاقات‌هایی دست داد. پس از مسافرتی دیگر به اروپا، شریف همایون به اصفهان آمده و معاون مالیات‌های غیرمستقیم در اداره مالیه اصفهان به ریاست مسیو کرنلیس شد. از این زمان تا اواسط حکومت رضاشاه، شریف همایون در دستگاه اداری اصفهان، از جمله شهرداری و مالیه مشغول کار بوده است. او با تاسیس اداره نواقل(حمل ونقل) می‌خواست برای اولین بار پولی به نام «نواقلی» یا «قپانداری» از دم دروازه‌های شهر ستانده همچنین از وسایل حمل‌ و نقل داخل شهر از جمله کالسکه، درشکه و چهارپایان، هر ماهه مبلغی بستاند تا از این طریق صندوق ضعیف دولت را تقویت کند.

حوادث جنگ جهانی اول و ظهور راهزنانی مثل رضا جوزدانی و درگیری مدیران شهری با حوادث و وقایع غیرمنتظره، بخش دیگری از خاطرات شهر است که در این کتاب منعکس شده است. تصویری که ما از رضا جوزدانی داریم، بر خلاف همتایش یعنی نایب‌حسین کاشی، شفاف نبود. آنچه می‌دانستیم نتیجه اخبار روزنامه‌ها یا اطلاعاتی بود که تعقیب‌کنندگان وی یعنی بختیاری‌ها از او برجا گذاشته بودند. اما در این کتاب تصویر واضح‌تر و روشنی از رضا جوزدانی و اقدامات او در منطقه به دست داده شده است.

در زمان وقوع کودتای ۱۲۹۹ش شریف همایون در تهران سکونت داشت و ارتباط خود با بختیاری‌ها را حفظ کرده بود. به همین‌خاطر اطلاعات دست اول و جالبی از واکنش بختیاری‌ها به تحولات سیاسی در حال وقوع درج کرده است. بعد از وقوع کودتا اولین شغلی که شریف همایون در اصفهان به دست ‌آورد، ریاست اداره نواقل بود. او درآمدهای اداره را به چند برابر افزایش داد، اما به دلیل مخالفت‌های محلی مجبور به استعفا شد. تلاش برای انتخاب دو نفر از نمایندگان اصفهان در سال ۱۳۰۲ش اقدام دیگر او بود. کسانی که قرار بود شریف همایون را در کسب مقام‌های شهری حمایت کنند. از ۱۳۰۲ تا ۱۳۰۴ او معاون بلدیه اصفهان شد. در مرداد ۱۳۰۵ حکم ریاست بلدیه اصفهان به نام او صادر شد. یک سالی رئیس بلدیه اصفهان بود تا در سال ۱۳۰۶ باز به خاطر رقابت‌ها و خصومت‌های محلی ناچار به استعفا شد.

در سال ۱۳۰۸ که شریف همایون در تهران منتظر شغل بود، حکومت دشتی و دشتستان به وی پیشنهاد شد. از این زمان به بعد شریف همایون، به‌‌رغم خواست قلبی، به خارج از اصفهان رفته و در آنجا دستگاه دولتی را می‌گردانید. هنوز شریف همایون در برازجان، مرکز دشتی و دشتستان مستقر نشده بود که شورش عشایر جنوب شکل گرفت. در این شورش تقریبا تمامی عشایر جنوب از قشقایی تا بختیاری و بویراحمدی و عشایر حاشیه خلیج‌فارس علیه دولت متحد شده و دست به قیام زدند. این قیام عشایری بخشی با سیاست و بخشی با خشونت سرکوب شد و شریف همایون خاطرات دست اول و تازه‌ای از حوادث جنوب برای پژوهشگران ثبت و ضبط کرده است.

در مرداد ۱۳۰۸ شریف همایون به حکمرانی بندرلنگه و در مهر ۱۳۰۹ از دریای جنوب به دریای شمال منتقل شد و حکومت بندرگز به او سپرده شد. یک سال بعد شهردار بابل شد. هنوز قدم به این شهر نگذارده بود که خبر آوردند «اعلی‌حضرت می‌آید.» شریف همایون تمام تلاشش را کرد که همه چیز مطابق خواسته و نظر شاه باشد، اما چنین نشد و به دلیل نامعلومی او به مدت ۱۰ روز بازداشت شد. این بازداشت ۱۰ روزه آن قدر او را نگران کرد که با خود گفت «از صحبت پادشه بپرهیز» پس حکمرانی بابل را، که هر روز باید شاهد مسافرت شاه به آن حدود باشد، بوسید و کنار نهاد. در مرداد ۱۳۱۱ به حکومت ساوه و زرند رفت. در مهرماه ۱۳۱۲ به‌عنوان رئیس دفتر والی فارس یعنی مجید آهی، راهی شیراز شد. همین که به شیراز رسیدند، به پیشنهاد والی، شریف همایون به حکمرانی کازرون منصوب شد. چهار سال حکمران کازرون بود. در سال ۱۳۱۶ مدت پنج ماهی به حکومت آباده دست یافت مدتی در اصفهان بیکار بود تا اینکه در سال ۱۳۱۸ بنا به درخواست وزیر کشور، علی‌اصغر حکمت، به سمت «بازرس ایل بختیاری» منصوب شد، تا به محل رفته و وضعیت اسکان آنها را گزارش دهد. شرح این مسافرت سخت که در کوه‌های صعب‌العبور بختیاری گذشته است، بخشی از این کتاب است. آخرین ماموریت او در زمان رضاشاه، شهرداری اهواز بود که وزارت کشور حکم وی را صادر و امضا کرد، اما وقتی شریف همایون به اهواز رسید، از حکمران شنید که رضاشاه شخص دیگری را به این کار منصوب کرده است. شریف همایون با لبخند رضایت به اصفهان بازگشت! نویسنده دیگر سمت دولتی نداشت تا پس از شهریور ۱۳۲۰ و رفتن رضاشاه، در سال ۱۳۲۵ فرماندار فسا شد. سال بعد او فرماندار آباده شد و در سال ۱۳۲۸ به سمت فرمانداری کازرون منصوب شد. محمود شریف همایون سرانجام در ۲۶ آذر ۱۳۳۲ به علت عارضه سرطان کبد در اصفهان درگذشت و در تخت فولاد، تکیه دردشتی (خلیلیان) به خاک سپرده شد.

سایر آثار سید محمود شریف‌ همایون
دلنوشته‌ های یک شهردار از سالهای دور
نمونه سایت های تهیه کتاب
گیسوم
فروشگاه اینترنتی کتاب قم