لاهیجان؛ عروس گیلان

مرکز شهرستان لاهیجان، بزرگترین شهر شرق استان گیلان و نود و پنجمین شهر پرجمعیت ایران است. لاهیجان دارای لقب پایتخت گردشگری جهان اسلام است. لاهیجان (به گیلکی: لاجؤن) مرکز شهرستان لاهیجان، بزرگترین شهر شرق استان گیلان و نود و پنجمین شهر پرجمعیت ایران است. لاهیجان یکی از شهرهای گیلک نشین است و مردمان آن به زبان گیلکی سخن می‌گویند. این شهر در ناحیه کوهپایه‌ ای قرار دارد و تپه‌ ماهورهای آن را بوته‌های چای پوشانده‌ است. لاهیجان در شرق سفیدرود و در ارتفاع ۴ متری قرار دارد. همچنین لاهیجان زمانی شهر اصلی و مرکز اداری (دارالملک) کل ایالت و پایتخت تاریخی بیه پیش بود.
(برای آشنایی با شهرداری لاهیجان کلیک کنید.)

نام
واژه لاهیجان عربی‌شده لاهیگان است و لاهیگان مرکب است از لاهیگ +ان (لاهیگ = بافتنی و ان = پسوند مکانی) و به معنی مکان یا شهر بافندگان یا نساجان یا ابریشم‌ بافان است. لاه در پهلوی (پارتی) به معنای ابریشم است و در برهان قاطع به معنای پارچه ابریشمی سرخ آمده‌است و جان پسوند مکان است. در نتیجه لاهیجان به معنای «شهر ابریشم» است.

در بعضی نقل قول های محلی، نام شهر لاهیجان برگفته از نام فیلسوف کمتر شناخته شده هندی، لاهی تهی شمرده میشود، گفته می شود آرتور شوپنهاور از این فیلسوف متاثر بوده و این فیلسوف مدتی را در ایران و در لاهیجان کنونی زندگی می کرد.

پیشینه
لاهیجان از قدیمی‌ترین شهرهای گیلان است. پیش از اسلام شهر از سه بخش کهندژ، شهرستان و بازار تشکیل می‌شد که در سال ۷۰۹ه‍.ق (یا در ۷۰۵ه‍.ق) با حمله اولجایتو ویران گشت و ۲۰ سال بعد در سال ۷۲۹ه‍.ق از نو بنا شد. تا قرن چهارم بیه پیش (سرزمین شرق گیلان که لاهیجان را شامل می‌شود) تابع سلسله‌های دیلم بود. از اول قرن چهارم هجری بود که مرکزیت منطقه، از کوه به جلگه منتقل شد. لاهیجان اولین عصر طلایی خود را در قرن نهم، در پی دوره‌ای از جنگ‌های خونین با بیه پس، در قرن هشتم، تجربه کرد. دیگر دوره مهم در تاریخ شهر نقش مهم ولی غیر مستقیم کیا هنگام ظهور سلسله صفوی است که ادعای داشتن تبار علی زین العابدین امام چهارم شیعه را می‌کرد. با این انضمام به امپراطوری و انتخاب رشت به عنوان مرکز فرمانداری ایالت شروعی بر افول لاهیجان، بود. راه قزوین به دریای خزر از طریق رشت و سفیدرود جایگزین مسیر قزوین لاهیجان با کاروانسراهای کوهستانی اش (توتکی و سرداب) و پل با شکوه انبوه آن بر رود شاهرود شد.

پس از سقوط حکمرانان کیانی، حاکمان صفوی در این شهر حکومت کردند. خان احمدخان یکی از حاکمان لاهیجان در قرن دهم است و کمتر حاکمی در گیلان چنین قدرتی را به خود دیده‌ است و لاهیجان از این نظر در دوران طلایی خود بود. بعد از سقوط و مرگ خان احمد خان، لاهیجان دیگر به خود رنگ استقلال ندید و شهر رشت که در آن زمان روستایی بیش نبود، کم‌کم مرکزیت و به واسطه توجه خاص شاه عباس حوزه اقتدار آن گسترش یافت و به دیگر بخش‌های گیلان چیرگی کافی پیدا نمود.

دومین دوره طلایی لاهیجان در نیمه دوم قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم شروع شد. توسعه نوغانداری و تجارت ابریشم و کشت چای منجر به تجدید حیات شهر شد.

جغرافیا
لاهیجان منطقه‌ای است که از شمال به دریای خزر، از شرق به لنگرود، از جنوب به دیلمان، از جنوب غربی به سیاهکل و از غرب به آستانه اشرفیه محدود می‌شود که در ۵۰ درجه و صفر دقیقه شرقی و در ۳۷ درجه و ۱۱ دقیقه شمالی عرض جغرافیایی قرار دارد. این شهر ساخته‌شده بر سرزمینی هموار و جلگه ای است که حاصل رسوبات به جای مانده از رودهای گیلان است. از نظر موقعیت جغرافیایی و ویژگی‌های تاریخی یکی از شهرهای مهم گیلان به‌شمار می‌رود و مدت‌ها مرکز بخش بیه‌پیش گیلان بوده‌ است.

شهرستان لاهیجان دارای دو بخش رودبنه و مرکزی و ۸ دهستان به نام‌های رودبنه، دهستان شیرجوپشت، آهندان، بازکیاگوراب، لفمجان، چوشل ،لیالستان و لیل است. این شهرستان بر پایه آخرین سرشماری در سال ۱۳۸۵، دارای جمعیتی بیش از ۱۶۲٫۸۹۸ نفر بوده‌است که حدود نیمی از آن را جمعیت روستایی و نیم دیگر را شهری تشکیل می‌دهد.

شهرستان لاهیجان به دلیل تجدید تقسیمات متعدد در گیلان از ابتدای قرن بیستم به طرز قابل توجهی کوچک شده‌ است. در تجدید نظر ۱۹۳۷، لاهیجان شهرستانی بود که همه شرق سفیدرود در گیلان را شامل می‌شد. در ۱۹۶۱ دو شهرستان به نامهای لنگرود و رودسر در این منطقه ایجاد شدند. در ۱۹۶۱ آستانه اشرفیه و سیاهکل که سابقا بخش های مستقلی در لاهیجان بودند شهرستان شدند.

لاهیجان هموار و جلگه‌ ای بوده از رسوبات ناشی از سفید رود بر جای مانده‌است. هموارترین نقطه جلگه لاهیجان در در بخش های شمالی آن در مجاورت دریا است و از شمال به سمت جنوب بر ارتفاع افزوده می‌شود. بخش غربی کوه‌های البرز شرق و جنوب لاهیجان را دربر گرفته‌ است که از آن جمله می‌توان به شیطان کوه، گمل و آهتا کوه اشاره کرد. شیب تند دامنه‌های کوه‌ها به سوی دریای خزر و شیب کم شان به سوی دره شاهرود است. گسل البرز که از لاهیجان شروع می‌شود تا جنوب گنبد کاووس ادامه دارد. در غرب لاهیجان، یک گسل چپ گرد به نام گسل سفیدرود به‌طور شمال خاوری – جنوب باختری این گسل را جا به‌ جا کرده‌ است.

آب  و هوا
در تابستان اقلیم لاهیجان گرم و مرطوب است. در زمستان ابتدا بادهای گرم شدید می‌وزد و سپس برف می‌بارد. رطوبت نسبی ۷۶ تا ۷۹ درصد بوده و گاهی به صد درصد می‌رسد.

زبان، گویش، لهجه
زبان گفتاری مردم لاهیجان، گیلکی (بیه پیش) است که با گیلکی رشت (بیه پس) از نظر آوایی، واژگانی و پاره‌ ای ویژگی‌های دستوری تفاوت‌هایی دارد. گیلکی بیه پیش خود از گونه‌ ای که در نواحی کوهستانی به آن سخن گفته می‌شود، یعنی گیلکی گالشی، متمایز است. لاهیجان، پایتخت تاریخی بیه پیش، نام اش را به گونه‌ای از زبان گیلکی که در شرق لاهیجان صحبت می‌شود داده‌است، گیلکی لاهیجانی

 جمعیت
براساس سرشماری سال 1395 جمعیت لاهیجان 101073 نفر بوده است.این شهر در سال ۲۰۱۷ با ۱۰۱٬۰۷۳ نفر جمعیت سومین شهر پرجمعیت گیلان (پس از رشت و انزلی) است. رشد جمعیت لاهیجان از رشت کمتر است ولی همانند انزلی است. از سال ۱۹۵۶ تا ۲۰۰۶ جمعیت لاهیجان و انزلی فقط ۳٫۵ برابر شد، حالا آن که جمعیت در رشت پنج برابر شده‌ است.

اکثریت مردم آن گیلک هستند و گالش به ساکنین ارتفاعات این منطقه اطلاق می‌شود که آن‌ها هم تیره‌ای از گیلکان بوده و زبان‌شان گیلکی با گویش گالشی است.

جاذبه‎ ها

تالاب سوستان، آرامگاه کاشف السلطنه (موزه‌ تاریخ چای)، استخر لاهیجان، تله کابین لاهیجان (بام سبز لاهیجان)، پل خشتی لاهیجان، حمام گلشن لاهیجان، بقعه تاریخی شیخ زاهد گیلانی، کوه و آبشار شیطان کوه، بازار سنتی لاهیجان، تالاب بین المللی امیرکلایه لاهیجان، منطقه شیخانبر

  ره‎آورد
چای، برنج، کلوچه، مربا، ترشی، انواع رب، ماهی

حصیربافی و بامبوبافی، سفالگری و سرامیک‌سازی، محصولات چوبی

 اقتصاد
رشد آهسته جمعیت شهر به دلیل ضعف صنعت و رکود و حتی افول فعالیت‌های روستایی (نوغانداری، چایکاری) که لاهیجان در آن بازار و محور عمده‌ای بوده رخ داده‌ است. شهر فقط ۶۰ واحد صنعتی دارد (عمده آنان کوچک اند) که ۱۷۵۸ نفر را استخدام کرده‌است. گستره تخصص های محلی محدود است. لاهیجان که از قدیم برای تولید شیرینی گلاب و بهارنارنج اش معروف بود، امروزه به‌طور خاص برای کلوچه اش معروف است.

همچنین، شهر لاهیجان از دیرباز کانون بازرگانی ابریشم بوده و بیشترین سهم را نیز در تولید و صادرات آن داشته‌ است. بیشترین تمرکز تولید چای در ایران در ناحیه بین لاهیجان و لنگرود است. کشت برنج که فقط در جریان قرن بیستم مهم شد یک فعالیت عمده‌ است که از شبکه آبیاری توسعه یافته بر کرانه غربی سفیدرود سود می‌برد. گندم پنبه و کنف در دهه‌های اول قرن بیستم هنوز اهمیت داشت، ولی عموما محو شده‌ است. نوغانداری که در آخر قرن نوزده تا شروع قرن بیست و یکم فعالیت عمده بود، شدیدا کاهش یافته‌ است.

منبع
ویکی پدیا