قشم، یکی از شهرهای استان هرمزگان در جنوب ایران است و در بخش مرکزی شهرستان قشم قرار دارد. جزیره قشم در نزدیکی تنگه هرمز قرار دارد و بزرگترین جزیره خلیج فارس است. این جزیره با سواحل سنگی که از فضای داخلی کوهستانی و زیبای آن محافظت می کنند، یکی از پربازدیدترین جزایر ایران محسوب میشود. طبیعت جزیره قشم با اینکه بافت قدیمی و سنتی خود را حفظ کرده است، اما طبیعتی کاملاً متفاوت را ایجاد کرده است.
مسیر بین بندر عباس و جزیره قشم با استفاده از قایقهای تندرو طی میشود. قایقهای تندرو این مسافت را حدود نیم ساعته و لنجها بیش از یک ساعت و نیم طی میکنند. در طول روز تا قبل از تاریک شدن هوا، امکان استفاده از قایقهای تندرو نیز وجود دارد.
(برای آشنایی با شهرداری قشم کلیک کنید.)
نام
قشم نام امروزى جزیره و نام شهر بندرى در آبهاى خلیجفارس است. این جزیره در منابع اسلامى، تا حدود سده دهم هجرى، به نامهاى دیگرى مانند کاوان یا بنىکاوان و لافت خوانده میشد. مؤلف کتاب حدودالعام نیز از این جزیره به نام «لافت» نام مىبرد و مىنویسد: «اندرو شهرى خرم است مراو را لافت خوانند» و «این جزیره برابر پارس است». دمشقى در نخبهالدهر، (از سده هشتم هجرى)، این جزیره را «لافت» و «بنىکاوان» مىخواند و آن را از جزایر آباد آن زمان دانسته است. از دوره صفوى (907-1148 ه. ق) به اینسو، از این جزیره بانام «قِشْم»، یا به گویش ساحلنشینان «کِشم»، در منابع جغرافیایى و تاریخى یاد کرده اند. در میان عربهاى منطقه، این جزیره به نام «جزیره الطویله» و در میان فارسها به نام «جزیره دراز» معروف بوده است. قشم در لغت نامه دهخدا به معانى زیر آمده است: «سرشت که مردم بر آن آفریده، طبیعت، آبراههى تنگ در رودبار یا در زمین یا آبراههى مطلق، تن و پیکر، جسم، گوشت پخته، سرخشده، پیه، بن و نژاد، اصل، حال و هیأت» در میان معانى فوق «طبیعت» به خاطر زیبایىهاى طبیعى، خدادادى و بهشت گونه جزیره قشم و نیز «آبراهه» به سبب وجود مسیل و آبراهه هاى بسیار که براثر ریزش بارانهاى سیلآسا و کوتاه مدت و یا در نتیجه دخالت انسانها در جزیره به وجود آمده است، بیشتر مناسب جزیره قشم امروزى است.
پیشینه
از سال ۱۳۲۰ ق و در دوره مظفری جریره قشم و بندر خمیر به اتباع داخلی ایران اجاره داده شد و این دو مکان جزیره قشم و بندر خمیر را خازن الدوله پسر امین السلطنه تیول خود قرار داده بود. در سال ۱۹۰۹ م انگلیسی ها در جزیره قشم فعال بودند و در باسعیدو که از دوره فتحعلی شاه پایگاهی را اجاره کرده بودند، در این سال ذغال پیاده نمودند و مداوم در باسعیدو رفت و آمد داشتند. تعداد زیاد قبرهای انگلیسی موجود در باسعیدو نشان دهنده حضور زیاد انگلیسی ها در این جزیره است.
در دوره احمدشاه قاجار، جزیره قشم دارای هزار و سیصد خانوار بود و سی قریه داشت، جمعیت شهر قشم چهار هزار نفر و جمعیت مناطق دیگر آن شش هزار نفر بوده است. تجارت جزیره قشم با هند بود و کالاهایی نظیر گندم، ریسمان، پارچه، برنج، چایی، آرد، برنج، شکر و قند واد جزیره می شد. صادراتی از این بندر صورت نمی گرفت و فقط ماهی به جزیره هنگام فرستاده می شد. دریانوردان آن جا دویست عدد کشتی بادبانی داشتند. وصول کنندگان مالیات ضابطان محلی بودند و چهار هزار تومان سالانه مالیات به دولت ایران پرداخته می شد. این بندر تفنگچی حکومتی نداشت و کارگاه های چادر بافی در آن جا زیاد بود. عایدات گمرگ آن جا سیصد تا هفتصد تومان و سالیانه سی هزار تومان بود. علت این تفاوت هم به واسطه تابستان بود که تمام اهالی از قشم به میناب می رفتند و کسی در قشم نمی ماند. گمرک آن جا نیز اجاره بود.
در ابتدای سده بیستم و در سال ۱۹۱۶ م گمرکات جزیره قشم اعم از گمرک، قشم، گمرک باسعیدو و گمرک لافت، تحت نظر استاندار خلیج فارس در بوشهر بودند. در دوره پهلوی اول، مردم جزیره قشم به علت رکود معاملات مروارید، بی آبی، بیکاری، دوری از سواحل اصلی، عدم توجه دولت های وقت، فشار بی رویه ماموران به ساکنان متعصب در کشف حجاب، سربازگیری، تاسیس گمرک و عوارض گمرکی، انحصار تجارت خارجی و جلوگیری از حمل قاچاق، حدوث زلزله های متعدد قوی به کشورهای عمان، پاکستان، زنگبار، هندوستان و شیخ نشین های خلیج فارس مهاجرت کردند.
با وجود این، جزیره قشم در این دوره دارای آبادی های متعدد بوده و جمعیت آن در حدود ۱۲۰۰۰ نفر بود و شغل مردم آن جا در کنار داشتن اندکی کشاورزی، ماهی گیری و صید مروارید بود و با کرانه های عمان و بندرعباس روابط تنگاتنگ داشتند. رفت آمد مردم نیز از این جزیره به سایر نقاط با کشتی های بادی بود. معادن نمک و نفت آن نیز شناخته شده بود. در این دوره، کلیه حکام عرب و بنی معین از جزیره قشم کنار گذارده شدند و به جای ایشان حکامی از جانب مرکز انتخاب و منصوب گشتند. چون جزیره قشم آن زمان تابع بوشهر بود و حتی به شکایات مردم قشم نیز حکام بوشهر رسیدگی می کردند و از طرف دولت به تنگسیری ها ماموریت داده شده بود تا به قشم بیایند و اداره امور را عهده دار گردند.
در سال ۱۳۰۴ نخستین بخشدار رسمی دولت به نام آقای آشغانی از تهران وارد قشم شد. در دوره پهلوی دوم، جزیره قشم از بخش های شهرستان بندرعباس بود و پنج جزیره هنگام، لارک، هرمز، تنب بزرگ و تنب کوچک زیر نظر بخش قشم بودند و روستاهای مهم آن شامل باسعیدو، صلخ و درگهان می شد. شغل ساکنین آن نیز ماهیگیری، کشاورزی و دریانوردی بود. این جزیره در حدود چهل روستا و دهستان داشت و جمعیت آن حدود هیجده هزار نفر بود و چون هوای جزیره هرمز بسیار گرم بود، مردم متمکن آن در ایام تابستان به شهر میناب می رفتند و کارگران جزیره در فصل زمستان در معادن خاک سرخ این جزیره مشغول به کار بودند و محصول خرمای آن جا نیز در نوع خود بی نظیر بود و خوراک بیشتر مردم جزیره را تشکیل می داد.
جغرافیا
دمای سالیانه این جزیره حدود 26 درجه سانتی گراد است و متوسط حداکثر و حداقل دمای روزانه آب و هوای قشم 33 و 18 درجه سانتی گراد است. 10 تیر تا 10 شهریور می توان گفت که گرمترین زمان در قشم هستند. دی و بهمن سردترین روزها را از نظر هواشناسی با خود می آورند که حداکثر و حداقل دمای مطلق جزیره 46 و 16 درجه سانتی گراد است.
به طور کلی، قشم سرزمینی گرم و مرطوب است و همچنین رطوبت نسبی در آن بالاست. به دلیل این که جزیره کیش در جنوب کشور قرار دارد، شریط آب و هوایی گرمی را داراست و همچنین به دلیل جزیره بودنش، مرطوب هم می باشد، اما نسبت دمای هوا در فصل های مختلف بسیار متفاوت بوده و دارای اخلاف دمای بسیاری می باشد. به گفته هواشاسی ایران، آب و هوای قشم در تابستان حدود 46 سانتی گراد بوده و در مرداد ماه با بیشترین درجه از رطوبت روبه رو می باشد. لازم به ذکر است که زندگی کردن در فصل تابستان در قشم بسیار سخت و طاقت فرسا می باشد، طوری که برخی از ساکنین جزیره در فصل تابستان به منطقه ای دیگر کوچ می کنند.
فرهنگ
زبان اصلی مردم قشم، از ترکیب لهجه بندری وزبان عربی تشکیل شده است و با گویش جزیرتی صحبت میکنند. لهجه محلی و متداول مردم قشم در شهرها و روستاهای آن تقریباً یکسان است. بهطور کلی باید گفت زبان محلی قشمی، آمیختهای از زبانهای عربی، فارسی، بندری، هندی و انگلیسی است.
دین و مذهب: مردم جزیره قشم (بومیان) متشکل از مسلمان پیرو مذهب تسنن (شافعی) و اهل تشیع که از دیرباز کنار هم زندگی میکنند. دینداری در میان مردم این جزیره جایگاه خاصی دارد و فرزندان خود را از کودکی تشویق به نمازخواندن و روزهگرفتن و یادگیری قرآن میکنند.
در روستا های اعماق جزیره به سبب مسافرت به شیخ نشینان و هندوستان، به زبان و گویش های عربی هندی صحبت می کنند. به طور کلی، زبان مردم این جزیره آمیخته ای از زبان فارسی، بندری، هندی و انگلیسی است.
مردم شهر قشم و روستاهای شمالی به تدریج با مهاجرت افراد غیر بومی به آن منطقه، تغییر لهجه داده اند و می توان نتیجه گرفت که زبان مردم قشم به دلیل رفت وآمد و تماس با کشور های مختلف، بر زبان و لهجه مردم این جزیره تاثیر گذاشته است.
جمعیت
جمعیت شهرستان قشم طبق سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، برابر با ۱۴۳،۱۰۲ نفر بوده است.
جاذبه ها
از مهم ترین مکان های دیدنی این شهر می توان به انجیر معابد، غار نمکی دره ستارگان، تنگه چاه کوه، روستای لافت، جنگل دریایی حرا، غارهای خوربس، قلعه پرتغالیها، جزیره ناز و جزیره هرمز، اشاره کرد.
ره آرود
ادویه های جنوبی، صنایع دستی حصیری، صنایع گلیم بافی و رودوزی های سنتی، صنایع دستی دریایی، کیک سنتی هلر، نان تموشی و نانهای محلی خرما
اقتصاد
گردشگری، صیادی، کسب و کارهای تجاری، دامپروری، کشاورزی، معادن، منابع گاز و غذاهای محلی مهم ترین بخش از اقتصاد این منطقه را تشکیل می دهند.
جزیره قشم دارای سنتی غنی از هنرها و صنایع دستی استثنایی است. در این جزیره، برجسته ترین و چشمگیرترین هنر صنعتی قایق سازی با استفاده از روش های ساخت سنتی برای کشتی چوبی به چشم میخورد. در این جزیره امکان دیدن مراحل ساخت کشتی نیز وجود دارد که برای دیدن مراحل کار کشتیسازان و صنعتگران باید به امتداد ساحل شمالی جزیره بروید و میتوانید از مراحل کار آنها بازدید کنید. کشتیهای زیبا و مستحکم به مسافتهای دور مانند به سواحل آفریقا هستند. وجود کشتی های فراوان نشان می دهد که صید ماهی و مروارید امرار معاش بخش عمدهای از مردم را فراهم میکند.
درختان میوه گرمسیری، گیاهان پزشکی و خرما در قسمتهای شمالی و مرکزی جزیره کشت میشوند. زنان جزیره قشم صنایع دستی بسیار جذاب و هنرمندانه ای مانند گلدوزی و لباس برای رویدادهای سنتی تولید می کنند.
منبع
شهرداری قشم
هتل فولتون
ویکی پدیا
لحظه آخر
فاینداتور
ویکی پدیا