لوئیس مامفورد؛ واضع نظریه‌ های جوهری در جغرافیای شهری

لوئیس مامفورد
نظریه پرداز شهری
سال تولد: ۱۸۹۵
محل تولد: آمریکا

لوئیس مامفورد (انگلیسی: Lewis Mumford‎; ‏۱۹ اکتبر ۱۸۹۵ – ۲۶ ژانویه ۱۹۹۰)، متفکر و شهرساز سده بیستم اهل ایالات متحده آمریکا بود که شهرت وی بیشتر به واسطه دیدگاه انسانگرایانه و بشر دوستانه ای است که در آثار خود ارائه داده‌ است. مامفورد؛ مورخ تمدن بشری، متخصص عصر ماشین، متخصص و کارشناس شهرهای متروپلیتن و واضع نظریه‌ های جوهری در جغرافیای شهری است. او، مرید و پیرو پاتریک گدس بود و مانند گدس، شهر را مکان حساس عصر ما می‌دانست. از سوی دیگر، برای مسئله شهرسازی، همه ابعاد فرهنگی و تاریخی اش را در نظر می گرفت و از اینکه مسئله را تنها در چارچوب فنی می‌بیند، اجتناب می‌ورزید.

افکار و نظریات لوئیس مامفورد
با نگاهی گذرا بر نگرش دیدگاه های لوئیس مامفورد می توان سه دوره را بازشناخت:
الف) دوره نخست:
مصادف با جنگ جهانی اول
آرمانگرا و علاقمند به کارهای هنر و معماری
نویسندگی و انتقاد در بحث هایی مانند سیاسی، جامعه شناختی و برنامه ریزی (کتاب های چوبها و سنگها و روز طلایی )

ب) دوره دوم:
توجه ویژه به مفهوم و پدیده شهر به عنوان یک نهاد اجتماعی
بیشتر فعالیت های او بر مسائل شهر به ویژه بر برنامه ریزی منطقه ای و شهری متمرکز بود (کتاب های نوسازی زندگی)

پ) دوره سوم:
نوشتن کتابهایی چون فنون و تمدن و فنون و توسعه انسانی و اسطوره ماشین
ارائه نظریه هایی درباره پدیده فن و فناوری، تاثیر آن بر روابط اجتماعی مردم
کارهای علمی و پژوهشی که با نوشتن کتاب شهر در تاریخ آغاز می شود

گسترش مفهوم فن و تببین مفاهیم آن در دیدگاه مامفورد

مگاتکنیک/کلان فن
او معتقد بود که فناوری مدرن-کلان فن- فراورده‌ های پایا را محدود می‌کند و کیفیت محصولات و فرآورده‌ها بیشتر بر پایه شیوه‌ های کاربرد و بر اساس مد و تغییرات تکرار شونده است که بدون یاری تبلیغات فریب دهنده پیوسته، به آهستگی به سطح پایینی از تقاضا خواهد رسید.

زیست فن
مامفورد در یک مدل ارگانیکی از فناوری در برابر کلان فن، مفهوم زیست فن را ارائه داد. وی معتقد بود که سیستم‌های ارگانیک خودشان را بر موازین کیفی، فراوانی، وسعت و آزادی از انبوه و ازدحام و معیارهای کمی سوق می‌دهند.

چند فنی
مامفورد در کتاب فنون و تمدن، فناوری را دارای دو بخش می‌دانست؛ پلی تکنیک و مونو تکنیک
او چند فنی را مجموعه ای از شیوه‌ های مختلف فناوری می‌دانست که درون شبکه ای واحد، مسائل و مشکلات مردم را از میان برمی‌دارد. وی همچنین تک فنی را گونه ای از فناوری می‌دانست که در مسیر خود و تنها در راستای پیشرفت خود گام برمی‌دارد و حتی به مردم تعرض می‌کند.

کلان ماشین
مامفورد همچنین بر روی سازمان‌ها و تشکیلات بزرگی در دوره‌های و شرایط کلان ماشین که انسان را به عنوان بخشی از یک ماشین می‌دانند، بحث کرده و معتقد بود که ساختن اهرام، امپراتوری رم و ارتش جنگ‌های جهانی نیز نمونه ای از چنین کلان ماشین‌ها هستند.

بر این پایه، لوئیس مامفورد تمدن انسانی را به سه دوره تاریخی تقسیم کرد:
ائوتکنیک، آغازه فنی-سده‌های میانی
پالئو تکنیک، دیرینه فنی-انقلاب صنعتی
نئو تکنیک، نو فنی - دوران متأخر و کنونی

شهر آرمانی مامفورد
مامفورد، شهر را مجموعه ای متشکل از گروه های نخستین و اتحادهای هدفمند جمعی می داند. مورد اول را می توان در اشکالی چون خانواده و محله مشاهده کرد که در تمام جماعت ها دیده می شوند، در حالی که مورد دوم ویژه و خاص شهر است. این گروه های مختلف از خلال سازمان هایی که کمابیش ساختی بنگاه مانند دارند یا لااقل به شکل عمومی تنظیم و شخصیت یافته اند، خود را تضمین می کنند.

ابزار فیزیکی اساسی برای وجود شهر عبارت است از: یک کالبد ثابت، مسکن پایدار، تاسیساتی دائم برای گردآوردن، تبادل و ذخیره سازی و ابزار اجتماعی اساسی عبارت است از تقسیم اجتماعی کار که نه فقط زندگی اقتصادی بلکه فرآیند های فرهنگی را تضمین می کند. بنابراین شهر در معنای کامل از دیدگاه مامفورد عبارت است از یک شبکه جغرافیایی، یک سازمان اقتصادی، یک فرآیند صنعتی، صحنه ای برای کنش اجتماعی و نمادی زیبایی شناختی از واحد جمعی.

به عقیده مامفورد، رسیدن به شهر در چنین معنایی ممکن نیست مگر آنکه ساختن آن را از پایین ترین واحد های آغاز کرد، به آنها زندگی دوباره بخشید و به هریک با عنوانی مشخص نگریست. همچنین، به فرد به عنوان انسان متعهد، به محله به عنوان نهاد اولیه و به شهر به عنوان تجلی ارگانیک زندگی اجتماعی در توازن زیست محیطی با شهرهای کوچک و بزرگ دیگر در محدوده منطقه ای وسیعتر که تمامی آن را در بر می گیرد. به این ترتیب، شکل جدیدی از شهر در مقیاس منطقه ای مجسم می شود.

از این پس، برنامه ریزی شهری، پرداختن به مرکزی مسلط و واحد نیست، بلکه شبکه ای از شهرهای کوچک و بزرگ با اشکال متفاوت را شامل می شود. این تجسم، یادآور زیست گرایی ارسطویی و آموزه های قرون وسطایی در مقیاس کلان است. علاوه بر این، مامفورد ضمن تحلیل نکات مثبت که در تصور از باغشهر دارد، نتیجه می گیرد که شهر مناسب، مدیرپذیر، مرئی، ثمربخشی و مورد علاقه آدمی برای متناسب نگه داشتن اجزای تشکیل دهنده اش، برای جمعیت و ناحیه تحت اشغال خود، حدودی را مشخص نماید.

مامفورد در نظریه “شهر اجتماعی هاوراد” شکل جنینی گونه ای از شهر را می دید که نه تنها می توانست بر شهر تاریخی و محدودیت ها فضایی آن برتری یابد، بلکه با غلبه بر گسترش بی پایان و از هم گسیختگی بی برنامه کلان شهری، تفوق خود را بر مادرشهر به اثبات رساند.

او معتقد بود که رفتن از تراکم و تمرکز مادرشهری به سوی پراکندگی منطقه ای را تنها از راه ساخت شهرهای نوین، به صورت جوامع متوازن در مقیاس گسترده می توان تحقق بخشید، نه با پرداختن به آبادی های حومه ای. این همان روشی بود که کلارنس اشتاین پیشبردش را فرضیه قرار می داد و در طرح مقدماتی هنری رایت برای گسترش آتی نیویورک، مشاهده می گردد. مامفورد، انگاره هنری رایت از “شهر متوازن” را گسترش داد و به “منطقه متوازن” که با سنجیدگی تمام در قالب اثری هنری آمده، بهبود بخشید. مامفورد معتقد بود که تنها در صورت جدایی بیش از بیش و جلوگیری از تداخل شهرهای موجود در یکدیگر می شد گسترش آتی آنان را به سوی جامعه متوازن سوق داد.

مامفورد شهر نوین آمریکایی را “اتوپیای منطقه ای” خواند و ایجاد چنین شهری را بر پایه انسانی و در مطابقت با نیازهای بشری، درخواست نمود. بنابراین طراحان و برنامه ریزان باید تمام کوشش خود را حول اندیشه آفرینش پوسته ای مناسب برای پوشش دادن به بهترین نحوه زندگی، متمرکز نمود.

از دیدگاه مامفورد، معماران می بایست تمام منظر شهری را به گونه ای بیارایند که شهر بدون ایجاد مزاحمت برای گردش روزانه اقتصاد، دسترس عموم بر تمام زوایای طبیعت، محیط بیرون شهری را میسر سازد.بنابراین سیمای نوین و ارگانیک شهر علاوه بر نمایش شکل گیری تاریخ و فرهنگ انسانی، همراه با روابط جامع و متقابل بین گروه های اجتماعی، سازمان ها و نهادها و افراد به ارائه طبیعت نیز پرداختند. او برای ادغام طبیعت و محیط شهری به گونه ای وسیع از تاریخ آمایش قرون وسطی الهام گرفته است.

مامفورد، یک فضای گذران اوقات فارغت گسترده در خارج از حوزه نفوذ شهرها پیشنهاد می کند. او معتقد بود این فضا، نیازهای گذران اوقات فراغت به سبکی جدید را برآورده خواهد ساخت. در اطراف و یا ورای هر مرکز، شهری در حال گسترش، مناطق آزاد مشخص تعیین شوند که قادر باشند به کشاورزی، باغداری و گلکاری تخصیص یافته و با صنایع روستایی مرتبط گردند. او یک کمربند سبز دائمی را در شهرها پیشنهاد می کند که از به هم پیوستن و جوش خوردن واحدهای درونشان جلوگیری کند.

او دو حرکت مکمل را برای بازسازی شهرها پیشنهاد می کند. یکی مربوط به جمع کردن ساخت هرزه و پراکنده حومه است. خوابگاه باید به اجتماعی متعادل با گرایشی به سوی باغ-شهر واقعی تغییر شکل داده شود، باغ-شهری با تنوع خاص خود، خودگردانی نسبی، با جمعیتی بسیار متفاوت و یک صنعت بازرگانی محلی کم و بیش مهم برای حیات بخشیدن به آن. حرکت دیگر بر مبنای کاهش متناسب تراکم کلانشهر قرار دارد، مسئله ای که در ارتباط با تخلیه بخشی از جمعیت شهر و ایجاد پارک ها، زمین بازی، گذرهای سرپوشیده و باغ های خصوصی در مناطق همراه است.

آثار
• داستان آرمانشهرها
• Sticks and Stones
• روز طلایی
 • هرمان ملویل
• مجموعه "تجدید زندگی"
• فنون و تمدن
• فرهنگ شهرها
• The Man of Man
• The Conduct of Life
• The City (فیلم)
• مردان باید اقدام کنند
• ایمان برای زندگی
• جنوب در معماری
• توسعه شهر
• ارزشهای بقا
• هنر و فنون
• به نام Sanity
• From the Ground Up (مجموعه مقالات)
• تحولات انسان (نیویورک: هارپر و رو)
• شهر در تاریخ (اعطای جایزه کتاب ملی)
• بزرگراه و شهر (مجموعه مقالات)
• افسانه ماشین (دو جلد)
• فنون و توسعه انسانی
• Pentagon of Power
• The Urban Prospect (مجموعه مقالات)
• کار و روزهای من: شرح حال شخصی
• طرح هایی از زندگی:زندگینامه لوئیس مامفورد (نیویورک: شماره گیری)
• خواننده لوئیس مامفورد (دونالد ال. میلر ، ویراستار ؛ New York: Pantheon Books)

منبع
دانشاپ
شهرسازی آنلاین
ویکی پدیا آبادگر
ویکی پدیا