با رشد سریع شهرنشینی و گسترش شهرها، توجه به سنجش وضعیت موجود شهرها اهمیت زیادی دارد. از سوی دیگر، با توجه به تغییر دیدگاه ها از استاندارد گرایی صرف به دیدگاه های کیفی و مطرح شدن نظریه های جدید مانند توسعه پایدار به جای دیدگاه های کلان اقتصادی و کالبدی، موضوعات کیفییت زندگی همچون سرزندگی و نشاط بسیار توجه می شوند.
اما آنچه که در شهر بیش از هر چیزی با اهمیت است، مسائل کالبدی و اقتصادی نیست بلکه جریان زندگی شهری است که وضعیت و هویت شهر را تعیین می کند. در پرتو نفوذ این مفهوم، رویکرد جدیدی در عرصه برنامه ریزی شهری به ویژه در کشورهای اروپایی و کانادا شکل گرفته است که معتقد است برنامه ریزی شهری علاوه بر توجه به اهداف کالبدی و اقتصادی، باید به نیازهای کیفی و روانی مردم در محیط زندگی شهری و مواردی مانند شادی، احساس زیبایی، تعلق اجتماعی و ... اهمیت دهد.
این مسئله تاکید دارد که موفقیت یک اجتماع شهری خوب، نباید با سود اقتصادی سنجیده شود، بلکه باید با پیشرفت و بهبود در خوشبختی و شادی شهروندان در نظر گرفته شود. بر این اساس، یکی از اهداف اصلی مدیران شهری باید توجه به روح حیات شهری و افزایش نشاط شهروندان که از فضاهای شهری نشات می گیرد، باشد. برای دست یابی به این هدف، معیارهای شهر شاد، شاخص ها و سنجه های آن باید در اولویت های بررسی شهری قرار گیرد.
مزایای زندگی در شهرهای شاد
بهبود کیفیت زیست زندگی شهری ضروری است و جا دارد این مهم در اولویت کاری شوراهای شهری قرار گیرد. انسان از ساختن شهرها و شهرنشینی، اهداف مختلفی داشته است اما عدم مدیریت و گرایش به شهرنشینی به صورت لجام گسیخته باعث شده تا شهرها از هدف اصلی که ایجاد رفاه برای ساکنان خود است، دور شوند. بنابراین شهرسازان، شهرداران و مدیران شهری باید در برنامه های خود تجدید نظر کنند و شهرها را به گونه ای بسازند و مدیریت کنند که سطح استرس را کاهش دهند، سخاوت، بخشندگی و اعتماد را به مردم بیاموزند و با بالا بردن سطح رضایت شهروندان، بستری برای خلق شادی، ایجاد کنند. نکته ای که شهرها و مدیران آنها به آن رسیدهاند این است که قدرت شهرها در دنیای امروز به برجهای سربه فلک کشیده نیست یا مرکز اقتصادی بودن برای یک شهر کفایت نمیکند، بلکه یک شهر پس از تأمین نیازهای اولیه مانند: غذا، مسکن و امنیت باید بستری برای لذت بردن شهروندان فراهم کند، زمینه ابتلا به انواع آسیب را کاهش دهد و حامل سلامتی باشد.
شهر باید به ساکنان خود فرصت حرکت، خلاقیت و آزادی واقعی بدهد، به شیوه ای عدالت محور امکانات تفریحی، بازی و سرگرمی را به ساکنان خود اختصاص دهد و زمینه را برای ایجاد گردهماییهای شاد و سالم فراهم کند. بر اساس اعلام سازمان ملل متحد تا سال 2030 تقریباً 5 میلیارد از جمعیت جهان، شهرنشین خواهند بود و مهمترین عاملی که باعث حس شادی در افراد می شود، احساس داشتن ارتباط با اطرافیان است؛ عاملی که مانع ازهم گسیختگی اجتماعی به عنوان بزرگترین خطر زندگی شهری میشود.
مدیران شهری باید با شناخت نیازهای انسانی و روانشناختی شهروندان، سعی در ایجاد شهری پویا و خلاق داشته باشند و این هدف تنها با توانمند کردن شهروندان، مسیر می شود؛ پرورش شهروندانی که شیوه زندگی کردن بهتر، قویتر، آزادتر، و شادتر را بیاموزند.
شادی جزئی جداییناپذیر از روابط اجتماعی شهر است و به همین جهت محققان نیز بر این باورند که داشتن جامعه سالم و پایدار مشروط به داشتن افرادی سالم و شاد است. این مسئله تمایل زیاد شهرهای مدرن به داشتن مکانهای شاد را نیز به خوبی توجیه میکند، بنابراین شهرهایی که به دنبال پایداری هستند، اولویتهای خود را بر روی شهر شاد و شادی ساکنان آن ارتقای کیفیت محیطی و عدالت اجتماعی قرار دادهاند.
امروزه داشتن شهر شاد به عنوان یکی از دلایل اصلی سیستمهای مدیریت شهری به ویژه در کشورهای توسعه یافته تبدیل شده است، از این رو برنامه ریزان شهری برای داشتن شهری سرزنده و شاد تلاش میکنند تا تأثیر فضاهای شهری بر ساکنان را بررسی کنند. شهرها باید به چیزی فراتر از طراحی ساختمان و شبکه رفت و آمد بیندیشند؛ لازم است فضاهایی خلق شود که با نیازهای امروزی و همان افزایش شادی مطابقت داشته باشد که در این فضاها روحیه و احساس شهروندان جست و جو میشود که در ارتباط با مکانها و فضاهای شهری تأثیر زیادی میپذیرد.
به نظر میرسد علاوه بر اینکه عوامل اقتصادی اجتماعی در پایین بودن نشاط و شادیهای شهروندان تأثیرگذار است، یکی از عواملی که نسبت به چند دهه گذشته بیشترین تأثیر در نشاط و شادی شهرها و شهروندان را داشته، عوامل کالبدی یا همان فضاهای شهری است، زیرا به دلیل رشد سریع جمعیت و وسعت شهرها و نیز ترافیک، آلودگی بصری، در دسترس نبودن خدمات، نبود فضاهای عمومی مناسب برای تفریح، عدم ارتباطات اجتماعی، نبود پیاده روی مناسب و در کل نبود فضاهای جاذب جمعیت و سایر موارد، فضاهای شهری، عملکرد واقعی شهر شاد خود را از دست دادهاند، طوری که ضعف، سرزندگی و احساس شادی در مکانها و فضاهای شهری به عنوان یکی از چالشهای اساسی برنامه ریزان شهری و طراحان شهری معاصر مخصوصن در ایران تلقی میشود.